نامه ها٬ شماره ۵٠
سياوش دانشور

گرامی با یاد و خاطره جان باخته راه سوسیالیزم سوسن گل انصاری
سوسن گل انصاری در مورخه ۲۱/۰۱/۱۳۶۳ به جرم کمونیست بودن و دفاع از حقوق کارگران و فعالیت برای آزادی و برپائی یک دنیای انسانی توسط پاسداران سرمایه٬ و بعد از شکنجه های زیاد و تجاوز نتوانستند اراده کمونیستی سوسن را در هم بشکنند٬ در سحرگاه۲۱ فروردین ماه سال ۶۳ سوسن گل را به سوی میدان اعدام بردند. رفیق سوسن گل با فریادهای زنده باد سوسیالیزم٬ مرگ بر سرمایه، مرگ بر خمینی امام تازیانه و دار تکیه بر دیوار زندان دیزل آباد کرمانشاه زد و قهرمانانه جان باخت. سوسن از فعالين بخش دانش آموزى و دانشجوئى سازمان پيکار بود و بدنبال بحران ايدئولوژيک دراين سازمان به جناح مارکسيسم انقلابى پيوست و دراين زمينه تلاش بسيار کرد. سوسن توسط اکثريتى -توده اى ها شناسائى و به نيروهاى اطلاعاتى لو داده شد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد! نيما انصارى
رفيق نيما انصارى عزيز٬
مورد سوسن يادآور نسلى است که ديناميزم انقلاب ۵٧ آنها را به ميدان سياست پرتاب کرد و در افت و خيزهاى انقلاب و سرکوب خونين آن توسط جريان اسلامى قتل عام شدند. نسل امروز تنها در تاريخ و اسناد و روايات به آن دوره مينگرد و چه بسا خيلى ها فرزندان آن نسل به خون کشيده شده هستند. اما حقيقت اينست که روزى اين پرونده ها ورق خواهد خورد. حقيقت را براى هميشه نميتوان مدفون کرد. تلاش امروز ما براى سرنگونى حکومت وحوش اسلامى سرمايه و  برپائى دنيائى بهتر درعين حال ادامه تلاش براى تحقق آرمانهاى انسانى نسل انقلاب ۵٧ هم هست. اگرچه دوره٬ شرايط٬ ويژگيهاى نسلى٬ مضمون اجتماعى و فکرى و سياسى کمونيسم٬ و غيره دراساس متفاوت است اما يک رشته تاريخى اميد و تلاش نسل هاى پى در پى را براى تغيير جهان به هم پيوند ميزند. در مورد همکارى نفرت انگيز حزب توده و سازمان اکثريت با رژيم اسلامى و نيروهاى اطلاعاتى آنها بايد تصريح کرد که روش برخورد ما و فرداى پس از پيروزى بر ارتجاع اسلامى با اينها خطى نيست. جرم اينها توده اى يا اکثريتى بودن يا هر کسى که با اين خط فعاليت کرده است نيست. تعلق داشتن به جريانات ارتجاعى فى النفسه جرم نيست. اما بدون ترديد با کسانى که شاکى خصوصى دارند و طى يک محکمه عادل و منصف اين امر اثبات شده باشد برخورد خواهد شد. درست مانند پاسداران و ديگر مزدوران رژيم که راسا جنايتى مرتکب شدند يا در وقوع آن نقش ايفا کرده اند. روش برخورد حکومت سوسياليستى با مجرمين نه براساس عقايدشان و يا تعلق شان به کمپ ارتجاع بلکه براساس مورد مشخص ارتکاب جرم و جنايت است. به اين اعتبار ما مانند بسيارى از نيروهاى ملى اسلامى از موضع ناسيوناليستى جبهه ملى به اينها "خائن" نميگوئيم. چون به صف و جنبش و آرمان اجتماعى مشترکى تعلق نداشتيم.  
کمونيستها جانباختگانشان را در هاله اى از تقدس و ابهام خرافى نميپيچند اما روزى در ايران از تلاش اين عزيزان و مبارزه شان با ارتجاع و سرمايه تجليل خواهيم کرد و باشکوه ترين همبستگى انسانى را با اين انسانها شريف و مبارز که توسط سرمايه قتل عام شدند به عمل خواهيم آورد. تا آن روز بهترين راه گراميداشت اين عزيزان ادامه تلاش آگاهانه و متحزب کمونيستى کارگرى عليه حکومت مرتجع اسلامى حافظ سرمايه است. سالروز جان باختن رفيق عزيز سوسن گل انصاری را به شما و  خانواده و همرزمانش تسليت ميگويم و ياد او و ديگر جانباختگان را با ادامه تلاش براى جارو کردن حاکميت و قدرت ارتجاعى و ضد بشرى سرمايه گرامى ميداريم. موفق و پيروز باشيد.    
شعار نويسى جوانان حزب در کرج



تعدادى بر چسب با شعار آزادى و برابرى در روز سه شنبه هفته قبل توسط اعضا حزب اتحاد كمونيسم كارگرى در سطح شهر كرج رو ديوارها چسبانده شد. عکسهائى ضميمه است. منتظر فعاليتهاى بعدى  واحد كرج باشيد. با درودهاى كمونيستى.
فعالين حزب در کرج٬  
خسته نباشيد. شعار آزادى و برابرى را بايد در هر اجتماع علنى برافراشت و به يکى از پرچمهاى مبارزه عليه رژيم اسلامى تبديل کرد. توصيه ما به رفقاى حزبى اينست که در شعار نويسى و نصب تراکت و باندرول بعنوان گوشه اى از کار تبليغاتى از شعارهاى؛ "آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى"٬ " زنده باد جمهورى سوسياليستى"٬ "ما کارگران خواهان برپائى جامعه اى آزاد و برابر و مرفه هستيم"٬ "مرگ بر حکومت اسلامى سرمايه" استفاده کنيد. از جانب من به دوستان ديگر سلام برسانيد و دستتان درد نکند.
به صفوف حزب ميپيونديم!
با سلام. ما امیر و ویکتوریا خواستار پيوستن به صفوف اتحاد حزب كمونيسم كارگرى هستيم. من امير در ايران بعنوان کارگر كارخانه نساجى با كمك ويکتوريا که دانشجوى رشته شيمى در اردبيل بود و ديگر دوستانمان با قوانين ضد كارگرى جمهورى اسلامى مبارزه ميكرديم و در ميان كارگران حول ديدگاههاى كمونيسم كارگرى براى برقرارى آزادى و برابرى و حقوق انسانى تلاش ميكرديم که بعد از دوره اى مشکلات امنيتى ناچار به خروج از ايران شديم. ما بعنوان انسانهايى كه قلبمان براى رهايى انسان ميتپد خواستار فعاليت و عضويت در اين تشكيلات انسانى هستيم. اميدواريم كه بتوانيم بازو به بازو و دست در دست هم از حقوق حقه طبقه کارگر و آزادى انسان دفاع کنيم. امیر و ویکتوریا٬ ترکيه
 رفقاى عزيز امیر و ویکتوریا
ورودتان را به صفوف حزب اتحاد کمونيسم کارگرى پيشاپيش تبريک ميگويم. اين حزب به تمام کسانى تعلق دارد که پرچم مانيفست کمونيست و يک دنياى بهتر را برافراشته اند و براى سرنگونى جمهورى اسلامى و نظام سرمايه دارى و برقرارى فورى يک حکومت کارگرى٬ يک جمهورى سوسياليستى مبارزه ميکنند. اين حزب به شما کارگران٬ کمونيستها٬ نسل جديد و پرشور سوسياليست٬ زنان و مردان برابرى طلب و آزاديخواه تعلق دارد. مطالعه جدى و سيستماتيک مارکس و منصور حکمت را به شما و همه رفقاى حزبى توصيه ميکنيم. به حزب خودتان خوش آمديد.
چرا سه حزب کمونيستى کارگرى همکارى ندارند؟
دکترجوادی عزیز سلام . من سوالی داشتم که این سوال را از لیدر هر سه حزب خواهم پرسید. هر سه حزب در مسائل کلی و ریشه ای اشتراک نظر دارند و تفاوتهایی اندک در مسائل جزیی دارند. چرا هر سه حزب در مسایلی که اشتراک نظر دارند به صورت واحد با هم همکاری و اتحاد ندارند؟ مثلا تظاهرات اول ما ه مه و یا تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی مورد تاکید هر سه حزب می باشد. چرا هر کدام از این سه حزب به صورت جداگانه در مسائلی که اشتراک جمعی وجود دارد به فعالیت می پردازند و هر سه در سه زمان متفاوت و سه مکان متفاوت را برای رسیدن به یک هدف مشترک مد نظر دارند؟ صحبت از اتحاد با رضا پهلوی و سعید حجاریان و احزاب دست راستی و لیبرالها نیست. خواهش میکنم در پاسخ به این سوال از اشتراکات حزب توده و جمهوری اسلامی در رابطه با خصلت ضد امپریالیستی شان و اتحادشان صحبت نکنید چون این مقایسه غلط است . ممنون میشوم اگر به این سوال پاسخ داده شود. ژوبین
ژوبين عزيز٬
حزب اتحاد کمونيسم کارگرى عليرغم انتقادها و اختلافات سياسى معينى که با سياستها و نگرش دو حزب ديگر دارد٬ همواره تلاش کرده است که منفعت جنبشى کمونيسم کارگرى را پرچم خود قرار دهد و دراين مسير تلاشهاى فراوانى صورت داده است. اينکه چرا و چگونه تلاشهاى صميمانه و مسئولانه ما با ديوار جان سخت سکتاريسم و منافع خرد برخورد کرد در شماره هاى اين نشريه مکتوب اند و من اينجا تکرار نميکنم. همينطور ما هيچ مانعى براى همکارى با اين احزاب در قلمروهاى مورد اشاره شما و به قولى اشتراکات نميبينيم و همواره حزب ما پيشقدم دراين امر بوده است. ما تاکنون و در يک روز معين و برسر يک موضوع واحد اعلام تظاهرات جداگانه نکرديم آنهم در شرايطى که اين احزاب همين تلاش را در دستور داشتند. اينکه چرا احزاب ديگر در يک رقابت اعلام نشده باهم و با ما بسر ميبرند را بايد خود آنها جواب دهند. ما اختلافات واقعى با اين احزاب داريم اما درميان نيروهاى اپوزيسيون ايران اين جريانات هنوز نزديکترين احزاب سياسى به ما هستند. موفق و پيروز باشيد.

هدف بيان احساسات ناسیونالیستی ام نبود!
سرور دانشور عزیز، درود بر شما. با سپاس از شما بخاطر درج گزارش این جانب پیرامون وضعیت دانشگاه نبی اکرم. برای رفع سو تفاهم های پیش آمده خود را ملزم میدانم متن زیر را برای شما ارسال کنم. مقصود بنده از به کار بردن واژۀ "دانشجویان غیر بومی" همانا به معنی دوری از خانواده بود و به هیچ عنوان قصد دسته بندی در این خصوص را نداشته و ندارم. به علاوه دانشجویان بومی (مقصود کسانی است که خانه پدریشان در شهر تبریز است) نیز با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. تاکید می کنم هدف بنده از به کاربردن واژگانی چون بومی و غیر بومی بیان مسائل قومی و نژادی و ژئوپلتیکی نبوده و احساسات ناسیونالیستی خود را به هیچ وجه در بخش اول گزارش دخالت نداده ام.

در خصوص بخش دوم نیز بله حق با شماست؛ کمکی که به حزب الله و حماس می شود بسیار بیشتر و مخرب تر از فضل و بخشش های دستگاه دولتی نسبت به کمک های مالی به بولیوی، سریلانکا و ... است. باز هم از شما و خانم رمضانعلی بخاطر حمایت و پشتیبانیتان از این مسئله سپاس گذارم.   پیرامون مسئله نام خلیج فارس و ... نیز در حال تنظیم جستاری هستم که تا شماره بعدی نشریه پر محتوایتان برایتان ارسال خواهم کرد. با سپاس مجدد. شاد باشید. پاینده ایران

ايران بان عزيز٬
تشکر از حسن نيت شما. پاسخ شما را جهت اطلاع همگان منتشر کرديم. فقط اينجا تاکيد کنم که من اشاره کردم که هزينه و پولى که براى سپاه پاسداران و انواع مزدوران سرکوبگر در خود جمهورى اسلامى و عليه طبقه کارگر و مردم آزاديخواه ميشود بسيار بيشتر از کمک به حزب الله و حماس و ديگر متحدين نزديک و ديپلماتيک جمهورى اسلامى است. منتظر مطلب تان در مورد بحث خليج هستيم. اميدواريم بحث تان مرز روشنى با سياست ارتجاعى جمهورى اسلامى و ناسيونال –فاشيسم ايرانى و اهداف ارتجاعى شان در اين زمينه داشته باشد. موفق و پيروز باشيد.

از طريق شما با کمونيسم آشنا شدم!
سلام دکتر جوادى. من اسمم نادر هستش. ٢ ساله که با شما و همچنين با سخنان شما با کمونيسم آشنا شدم. بايد اعتراف کنم که قبل از آن از کمونيسم چيزى نميدانستم. من الان فقط مشغول تحصيل دانشگاه و دنبال کار ميگردم. براى رشته تحصيلى من کار زياده. پارسال تصميم داشتم که اين نشريه هاى سازمان و نشريه خانم ماجدى را به هزينه خودم بين دوستان پخش کنم و يک گروه فکرى و سياسى بزنيم. اولين قدمم تشکيل گروه دفاع از حقوق زنان در دانشگاه بود. اما متاسفانه تو برخى شمارهاى نشريات٬ يک توهين يا بهتر است بگم انتقادهاى شديدى ديدم که البته نه از کمونيسم بلکه از گروه شما دلسرد شدم. نميخواهم ازتان طلبکار باشم و نيستم٬ اما حيف اين سازمان نيست؟ حيف اسم حکمت نيست؟ شما که سازمانى هستيد و اطلاعاتى اينقدر وسيع داريد ديگه چرا؟ بين دوستان آبروم رفت٬ به درک٬ تو اين مدت خيلى کارها ميتوانستم بکنم که با اين حرکات زده کرديد من را. همين الان حاضرم اگه دوستيتونو صداقتتونو را به خودتان اثبات کنيد٬ من هم ماهانه پولى را براى نشر مخفى نشريات تون کنار بزارم. پولم را به رخ نميکشم. من الان يک مهندسم که اگر برم تو جهنم عسلويه کار کنم فوقش به من ۶٠٠٠٠٠ تومان ميدن. من هيچ چيز ديگر ندارم. مادرم بازنشسته است و پدرم بازنشسته است که با سن بالا مجبور به کار و مسافر کشى است و تمام حقوقش در ماه فقط صرف خونه ميشه. فقط من ماندم و اين چندرغاز که حاضرم خرج شما بکنم چون ميدانم حرفتون ارزشمند است. ازتون هيچ کمک مالى يا انسانى نميخوام٬ فقط نشريه تون. فقط ازتون ميخوام که با حرفهائى که ميزنين عمل کنين و دشمنى و تفرقه را کنار بگذارين. سلامت و سربلند باشيد.

نادر عزيز٬
با تشکر از نامه تان و اعلام آمادگى براى فعاليت در جهت آرمانهاى انسانى و برابرى طلبانه کمونيسم کارگرى. حزب اتحاد کمونيسم کارگرى کمتر از يکسال است که تشکيل شده است. زمانى که نشريه رفيق ماجدى منتشر ميشد ما حتى فراکسيون هم تشکيل نداده بوديم. لذا شايد منظور شما نشريات حزب کمونيست کارگرى است. نشريه حزب ما٬ يک دنياى بهتر٬ همواره تلاش کرده است که نشريه وزين و انتقادى و در خدمت پراتيک کمونيستى کارگرى باشد. اين را دوست و دشمن اذعان ميکند. دوره اى در جدالهاى سياسى در حزب کمونيست کارگرى ما مجبور شديم و لازم بود براى دفاع از خط مشى سياسى و حتى حرمت شخصى مان پاسخ برخى انتقادات و نظرات را بدهيم. اما هيچ وقت نه به حرمت شخصى کسى حمله کرديم و نه توهين آميز بحث کرديم. برعکس٬ از طرف مقابل با اشکال مختلف متاسفانه اينکار صورت گرفت که تاثيرات مخرب آن هنوز پابرجاست. اگر مشخصا موردى را که باعث "آبروريزى" شما شده است و ما مسئول آن بوديم خاطر نشان کنيد بسيار متشکر ميشويم. هميشه در بحث سياسى بويژه وقتى تند ميشود٬ ممکن است افرادى مرزها را درنوردند. اين بشدت نادرست و غير اصولى است و جزو سنت ما نيست. اما با اينحال هسته واقعى اختلاف را نبايد فراموش کرد و موضوع را سياسى٬ يعنى همانطور که بوده٬ ديد و نتيجه گرفت. لحن و بيان نامناسب و تحقير و اتهام پراکنى و ترور شخصيت نه نشان قدرت گوينده آن بلکه نمايش استيصال سياسى است. کمونيسم و مارکسيسم در نقد تخفيف ندارد. دفاع از منفعت جنبش طبقاتى نميتواند با تخفيف صورت گيرد چون در دنياى واقعى کارگر و بورژوا و جنبشها و احزابشان نميتوانند به هم تخفيف دهند و نميدهند. اما اين موضوع هم را بايد در نظر داشت که کسى که حرفى براى گفتن ندارد و نميتواند با قدرت استدلال و اقناع حقانيت بحث و خط مشى اش را اثبات کند٬ ناچار است به روشهاى بازارى و رايج رو بياورد که خيلى ها در آن استاداند. در مورد اثبات دوستى و صداقت ما آنهم به خودمان واقعا چه ميتوان گفت؟ ما به کسى وعده نميدهيم و به خودمان هم شک نداريم. آيا قريب سه دهه تلاش کمونيستى در دفاع از حقوق حقه مردم و آزادى و برابرى اثبات کننده "دوستى و صداقت" ما آنهم به خودمان نيست؟ ما جريانى سياسى با هدف روشن و اعلام شده هستيم و براى همين تلاش ميکنيم. ممکن است در جاهائى اشتباه هم بکنيم و از موارد هم داشته ايم. اما اشتباهات را تنها جريانى انتقادى و پيشرو که منفعتى شخصى ندارد ميتواند با شهامت بيان کند و در پراتيک عملا آن را رفع کند. دراين زمينه معين هم دستکم جريان ما پيشرو بوده است. ميماند ديدگاهها و پراتيک ما که براى بررسىو ارزيابى منصفانه جلوى روى شما و ديگران است.

من شما را دعوت به همکارى فشرده و آگاهانه و کمونيستى با حزب اتحاد کمونيسم کارگرى ميکنم. ما نماينده اصوليت کمونيستى و حرمت انسانى و تلاش براى پياده کردن اهداف سوسياليستى طبقه کارگر هستيم. رفقاى سابق ما هم ميتوانند و اين ظرفيت را دارند که بهتر عمل کنند. کما اينکه در دوران منصور حکمت همين آدمها طور ديگرى بودند. اينکه امروز منافع خاصى دريچه بروز اين رفتارهاى فرقه اى ميشود٬ و به طبع آن سياستهاى خاصى به جاى سياستهاى کمونيستى کارگرى مينشيند٬ اينها با خود روشها و فرهنگ و تشکيلات مدارى و سنت خود را نيز ببار مى آورد. تلاش ما اين است کل جنبش ما سلامت سياسى و تاريخ درخشانش را نه فقط حفظ بکند بلکه عيار آن را بالا ببرد. نهايتا ما مسئول حرفها و اعمال خودمان هستيم. از شما تقاضا دارم که اين خط را تقويت کنيد چون اجتماعا ميتوان به سنتهاى غير کمونيستى و فرقه اى و مخرب فائق آمد. موفق و پيروز باشيد. *